جدول جو
جدول جو

معنی بنت آوی - جستجوی لغت در جدول جو

بنت آوی
(بِ تُوا)
شغال ماده. رجوع به ابن آوی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ تُوا)
جمع واژۀ ابن آوی. رجوع به ابن آوی شود
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ / دِ)
بخت آویزنده. بخت رسان. طالعآور. طالعانگیز. که بخت بدو آویخته باشد. قرین بخت. مقارن اقبال:
به پیروزی و بهروزی همی زی با دل افروزی
بدولتهای ملک انگیز و بخت آویز اخترها.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(شَ دَ / دِ)
بختاور. خوشبخت. نیکبخت. که بخت موافق دارد. برابر بدبخت. دولتمند. فیروزبخت. بختیار. با طالع خوب. جوانبخت. (آنندراج) :
هنرها ز بدبخت آهو بود
ز بخت آوران زشت، نیکو بود.
ابوشکور بلخی.
بزیر اندرون بود هامون و دشت
که بدبخت و بخت آور آنجا گذشت.
فردوسی.
ماهم از ایام بخت آور شدیم
بارها بر وی مظفر آمدیم.
مولوی.
و رجوع به بختور شود
لغت نامه دهخدا
(بِ تُ طَ)
کمان. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(بِ تُ حَ)
تیردانی که از پوست شتر باشد. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ وا)
شغال. شگال. کلب برّی. شار. ابووائل. داءلان. تور. ذئب الارمن. توره. (مهذب الاسماء). گال. اهمر. چغال. چغّال: پس آن سال بزمین عجم شگال پدید آمد، آن کجاابن آوی خوانند و اندر زمین عجم هرگز آن نبوده بود، بزمین ترکستان بودی. (تاریخ طبری ترجمه بلعمی). ج، بنات آوی
لغت نامه دهخدا
(بُ)
بن شوی غله که در زمین بماند. الحصیده. (مهذب الاسماء). آنچه می ماند در زمین از بن کشت که داس آنرا وقت درویدن برجای بگذارد. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابن آوی
تصویر ابن آوی
شغال شگال
فرهنگ لغت هوشیار
شگفت آور، مبهوت کتتده، بهت زا، حیرت آور، تعجب آور
فرهنگ واژه مترادف متضاد